
خروج اسنپ بک از دستور؛ درصورت توافق با آمریکا
یادداشت وزیر امور خارجه کشورمان که روز یکشنبه ۲۰ اردیبهشت ماه در روزنامه فرانسوی لوپوئن منتشر شده است به نکته اشاره میکند که اروپاییها در عمل به وعدههای خود موفق نبودهاند، به نظر شما چرا اروپاییها نتوانستند به تعهدات خود تا به امروز عمل کنند؟
با توجه به پیچیدگیهای موجود در این پرونده، ضروری است که ما به بررسی تاریخچه مذاکرات هستهای و چالشهای پیشروی آن بپردازیم تا درک بهتری از وضعیت کنونی و آینده این روابط بهدست آوریم.
همانطور که میدانید، بعد از خروج آمریکاییها از برجام، اروپاییها در برجام ماندند و از ما نیز خواستند که در برجام باقی بمانیم و تلاش کردند تا جبران کنند آنچه را که آمریکاییها انجام نمیدادند. حال سؤالی مطرح میشود که اروپاییها چقدر به این وعدههای خود عمل کردند؟ به طور طبیعی، آنچه که ما انتظار داشتیم، محقق نشد. یعنی اروپاییها نتوانستند تحریمهای بانکی، تحریمهای نفتی و بسیاری از مواردی که در برجام باید عملی میشد را به اجرا درآورند. چرا این امر محقق نشد؟ یک برداشت این است که اروپاییها نخواستند عمل کنند و بدقولی کردند یا فعال نبودند، یا به نوعی بد عمل کردند در برجام.
فرانسویها تلاش کردند
در مقابل تحریمهای نفتی آمریکا بایستند
در حالی که یک دیدگاه دیگر نیز وجود دارد و آن این است که به هر حال خود اروپاییها نیز به دلایل مشخصی در برجام و همکاری با شرکتهای اروپایی دچار تحریم بودند. یعنی آنها تحت فشارهایی بودند که آمریکاییها از طریق سیستم بانکی و امکاناتی که این شرکتها داشتند، به دلیل داشتن بخشی از سرمایهها و سهامهای خود در بورسهای ایالات متحده و استفاده از امکانات بازار آمریکا، که بازار بسیار وسیعی برای اینگونه شرکتهاست، امکان تداوم همکاری با ایران را نداشتند، علیرغم اینکه تمایل داشتند این همکاری را انجام دهند. در حالی که میدانید در تحریم داماتو، زمانی که آمریکاییها بحث تحریم نفت ایران و قراردادهای بالای ۵۰ میلیون دلار را مطرح کردند، اگر کسی با نفت ایران قراردادی امضا میکرد، مورد تحریم قرار میگرفت. اروپاییها و به ویژه فرانسویها در آن زمان ایستادگی کردند، زیرا شرایطی داشتند که میتوانستند از فشارهای آمریکایی خارج شوند. اما این بار، شدت تحریمها و شبکه تحریمها به قدری قوی و مؤثر عمل کرده بود که تمامی اروپاییها با وجود تمام تلاشهایشان، نتوانستند وارد بازار ما شوند و با ما همکاری کنند. بنابراین، آنچه که اروپاییها در برجام انجام دادند، یکی از تحلیلهایش همین است که ما میگوییم اروپاییها به وظایف خود عمل نکردند و قولی که دادند را زیر پا گذاشتند.
اروپاییها بیشترین تلاش را کردند که آمریکا در برجام بماند
تحلیل دوم این است که اروپاییها پاسخ میدهند که ما نیز دچار تحریم بودیم و تمام تلاشهای ما نتوانست ما را به بازار ایران وارد کند. در شرایطی که میدانید، اروپاییها از سال ۲۰۰۳، یعنی تروئیکا اروپا اولین مجموعهای بود که مذاکرات هستهای را با ما آغاز کرد، تا سال ۲۰۱۵ و قبل از اینکه ۵+۱ وارد مذاکرات با ما شود، این کار را انجام میدادند. بنابراین، تاریخچه را برای این گفتم که اروپا را باید در شرایط مجموعهای دید نه به عنوان اینکه در شرایط فعلی فقط به خاطر برجام این اتفاقات برایش افتاده است. از طرفی اروپاییها معتقدند که ایران در جنگ اوکراین دخیل بوده و نقش داشته است. این موضوع نیز به پرونده قبلی افزوده شده است. در مجموع، عرض میکنم که پروندههای دوجانبه ما و اروپا تأثیرگذار بر سایر مناسبات از جمله مناسبات هستهای و گفتوگوهای هستهای است. ضمن اینکه فراموش نکنیم زمانی که آمریکاییها از برجام خارج شدند، بیشترین تلاش اروپاییها این بود که ترامپ را قانع کنند که در برجام باقی بماند و خارج نشود و تلاش کردند شرایط دیدار روسای جمهور ایران و آمریکا را مهیا کنند که ما امتناع کردیم که اگر آن زمان آن اتفاق رخ میداد ما شرایط امروز را نداشتیم.
آمریکاییها تلاش میکنند که برجام را به شکل مؤثری از دستور کار خارج کنند. در این شرایط نباید انتظار داشت که اروپاییها به سمت استفاده از برجام بروند. هرچند مایلند که از این اهرم حداقل در بیان و مواضع خود استفاده کنند. همانطور که فرانسویها میگویند که اگر امنیت اروپا از مذاکرات تامین نشود، اروپاییها هم اقدامات خود را انجام میدهند
مکانیزم ماشه؛ اهرم فشار یا ابزار مذاکره؟
سرنوشت مکانیزم ماشه چه خواهد شد؟
به هر حال اروپاییها الان در مجموعه برجام باقی ماندهاند، لذا مکانیزم ماشه یکی از ابزارهایی است که در برجام وجود دارد. اینکه اروپاییها به این متوسل میشوند یا نمیشوند بستگی به شرایطی دارد که ما با آمریکاییها داریم مذاکره میکنیم. اگر مذاکرات ما با آمریکاییها به سرانجامی برسد که آن سرانجام مطلوب باشد، طبیعتاً اروپاییها میفهمند که وقتی ما و آمریکا با هم توافق کردیم، دیگر توسل به مکانیزم ماشه سودی برای روند تحولات نخواهد داشت. آقای روبیو در اولین سفرش به اروپا، وقتی با فرانسویها صحبت میکرد، از آنها خواست که به مکانیزم ماشه توجه کنند و در شرایط ضروری از آن استفاده کنند. یعنی اینکه آمریکاییها هم دلشان میخواست که اروپا مکانیزم ماشه را به عنوان یک اهرم فشار بالای سرمان نگه دارد و ما را وادار کند که در مذاکرات با آمریکا نگران مکانیزم ماشه باشیم. مکانیزم ماشه یا اسنپ بک میتواند در شرایط اختلاف نظر بین ما و اروپا در موضوعات هستهای از طرف آنها مورد استفاده قرار گیرد ولی همزمان با آن، وقتی ما با آمریکاییها مذاکره میکنیم، اگر مذاکراتمان با آمریکا به خوبی مدیریت شود و با آمریکاییها به توافق برسیم، دیگر مکانیزم ماشه از دستور کار خارج خواهد شد.
اگر منافع اروپاییها تامین نشود
ممکن است مکانیزم ماشه فعال شود
ما تلاش میکنیم که با اروپا نزدیک شویم و اینها تلاشهایی است که به هر حال لازم است. ما به عنوان یک طرف مذاکره با آمریکا، مجموعه تحولات بینالمللی و مجموعه آنهایی که درگیر مذاکرات هستهای هستند را در جریان قرار دهیم. حتی مسائل منطقهای همسایگان منطقهای خودمان و کشورهای خلیج فارس را نیز در جریان قرار دهیم. آمریکاییها نمیخواهند مذاکرات ما و آمریکا در چارچوب برجام تعریف شود و برجام گذشته دوباره احیا شود و میخواهند یک چیز دیگر به عنوان دستاورد ترامپ ارائه دهند که متفاوت از دستاورد رئیسجمهور قبلی آمریکا باشد، لذا تلاش میکنند که برجام را به شکل مؤثری از دستور کار خارج کنند. طبیعتاً نباید انتظار داشت که اروپاییها به سمت استفاده از برجام بروند. هرچند آنها بدشان نمیآید که از این اهرم حداقل در بیان و مواضع خود استفاده کنند. همانطور که فرانسویها میگویند که اگر امنیت اروپا از گفتوگوهای ایران و آمریکا تامین نشود، اروپاییها هم اقدامات خودشان را انجام میدهند.
مکانیزم ماشه یا اسنپبک میتواند در شرایط اختلاف نظر بین ما و اروپا در موضوعات هستهای از طرف آنها مورد استفاده قرار گیرد؛ ولی همزمان با آن، اگر مذاکرات ایران با آمریکا به خوبی مدیریت شود و با آمریکاییها به توافق برسیم؛ مکانیزم ماشه از دستور کار خارج خواهد شد
جنگ اوکراین روابط دو سوی آتلانتیک را دچار مشکل کرد
سایه جنگ اوکراین همچنان بر روابط ایران و اروپا گسترده است، چه تغییر رویکردی در اروپا پس از این جنگ اتفاق افتاد؟
تجاوز روسیه به اوکراین، بعد از جنگ جهانی دوم، مجدداً جنگی را در اروپا به وجود آورد و امنیت اروپا را به خطر انداخت. جنگ اوکراین کشورهای عضو ناتو را دچار وضعیتی کرد که آنها باید از امنیت و تمامیت ارضی خودشان دفاع میکردند؛ به همین خاطر، یک مجموعهای از کشورها در اروپا که اعضای ناتو بودند و آنهایی که اعضای ناتو نبودند، تلاش کردند که جنگ را به هر حال مهار کنند چرا که اگر اوکراین به اشغال روسیه درمیآمد، روسیه مجدداً به همسایگی کشورهایی مانند لهستان و کشورهایی که در گذشته از اتحاد جماهیر شوروی بودند در می آمد. اروپا در برخورد با اوکراین، امنیت، اقتصاد و انرژیاش به خطر افتاده بود. به همین خاطر با همه توانش وارد جنگ با اوکراین شد. ضمن اینکه در این چارچوب، پس از روی کار آمدن آقای ترامپ، حمایت ناتو را نیز از دست داد. آقای ترامپ اعلام کرد که اروپا باید دفاع خود را انجام دهد و هزینه دفاعش را پرداخت کند و هزینه ناتو را نیز باید خودشان بپردازند. این مسائل در اروپا باعث شد که روابط اروپا و روابط آتلانتیکی دو سوی آتلانتیک دچار مشکل شود.
نقش اروپا در منطقه خاورمیانه پس از جنگ در غزه را چطور ارزیابی میکنید؟ آیا اروپا به ویژه فرانسه ازسیاستهای آمریکا در خاورمیانه پیروی میکند؟
این وضعیت اوکراین با آنچه در غزه میگذرد، متفاوت است. در غزه، به هر حال رژیم اسرائیل با حمایت آمریکا علیه فعالان فلسطینی وارد کارزاری شده است که از هفت اکتبر به دلایل مختلف به وجود آمده بود ولی به هر حال جنایاتی که صهیونیستها در غزه انجام میدهند به خاطر اینکه آمریکاییها از آنها حمایت میکنند، اسرائیل هم پیمان اصلی آمریکا در منطقه است و امنیت اسرائیل، امنیت آمریکا در منطقه اعلام شده است.
آیا اروپا به ویژه فرانسه از سیاستهای آمریکا در خاورمیانه پیروی میکند؟
اصلا اینطور نیست. منافعی که اروپا در غزه و خاورمیانه دارد، بسیار متفاوت از منافعی است که آمریکا دارد. آمریکاییها امنیت اسرائیل را به ناحق، امنیت آمریکا قلمداد کردند و این را به عنوان یک اصل جا انداختند. شما ببینید که بیشترین کمکها و بیشترین کمکهای اقتصادی و انساندوستانه را اروپاییها دارند برای مردم غزه انجام میدهند. اروپا فلسطین را در مجامع بینالمللی همواره حمایت میکند. فرانسه درصدد است که ، کنفرانس برگزار کند و طی آن دولت فلسطین را رسماً به رسمیت بشناسد. الان در اروپا سه یا چهار کشور هستند، اسپانیا، نروژ و فکر میکنم ایرلند، که فلسطین را به عنوان کشوری با مرزهای مشخص و پرچم مشخص به عنوان یک کشور مستقل به رسمیت میشناسند. فرانسویها در تلاش هستند که برای تحقق ایده دو دولت در فلسطین، کنفرانسی برگزار کنند و کشورهای مختلف را دعوت کنند و تعداد موافقان رسمیت دادن به دولت فلسطین را بالا ببرند و فلسطین را به عنوان یک کشور اعلام کنند.
حتماً شنیدهاید، که ترامپ میگوید غزه باید تخلیه شود و مردم غزه باید به جای دیگری فرستاده شوند. لذا این دو وضعیت با همدیگر متفاوت هستند. چرا که فلسطین و مجموعه خاورمیانه در همسایگی اروپا قرار دارد و تحولات امنیتی خاورمیانه و مدیترانه، تحولات اروپا را تحت تأثیر قرار میدهد. لذا برخورد اروپا با فلسطین، با نگاه آمریکا بسیار متفاوت است. البته در خود اروپا هم این تفاوت منافع وجود دارد. کشورهایی هستند که نزدیکتر به آمریکا هستند از نظر بعضی مواضع، مخصوصاً در قبال اسرائیل، و برخی دیگر دورترند. اروپا و آمریکا هم در مواضع علنی و هم در مواضع پنهان با همدیگر در تضاد هستند و این تضاد منافع دو طرف را به سمت و سویی میبرد که در دفاع از فلسطین، یک صدا و یک موضع نیستند.