
توقف موقت مذاکرات نگرانکننده است؟
در میانهی کشاکش دیپلماسی و فشارهای داخلی، مذاکرات ایران و آمریکا دوباره به جریان افتاده؛ این بار با دولتی که مذاکره را وعده داد و پای آن ایستاد. در گفتوگویی صریح، دکتر سید محمد صدر، عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام، از مسیر پرپیچوخم گفتوگوها، بازیهای پنهان کاخ سفید، نقش برهمزنندهی تلآویو و تغییر مواضع پایتختهای عربی پرده برمیدارد.
با توجه به تحولات اخیر در مذاکرات ایران و آمریکا، از جمله بازگشت به میز گفتوگو، تغییر موضع دولت ترامپ، و همچنین نقش اسرائیل و اختلافات داخلی آمریکا، آینده این روند را چگونه ارزیابی میکنید؟ آیا با وجود نوسانات و پیچیدگیها، چشمانداز روشنی برای تداوم مذاکرات وجود دارد؟
کار مثبتی انجام گرفت و ایران وارد مذاکره شد. صحبتهایی را ترامپ مطرح کرد مبنی بر اینکه «من فقط میخواهم ایران به سلاح هستهای دست پیدا نکند»؛ در حالی که دستیابی به سلاح هستهای اصلاً جزو استراتژی دفاعی جمهوری اسلامی ایران نبوده است. بنابراین طبیعی بود که بتوان مذاکرات را آغاز کرد. بر خلاف مذاکرات قبلی که نزدیک به یک سال و هشت ماه طول کشید و میتوانست با سرعت بیشتری پیش برود، این بار مذاکرات با سرعت بیشتری اجرا شد.
از آنسو، آنها میگویند ایران نباید به سلاح هستهای دست یابد، که این مسئله عملاً حاصل است؛ و از اینسو، ایران خواهان رفع تحریمهاست. یعنی، معادلهای به وجود آمده از تحریم در مقابل عدم دستیابی به سلاح هستهای.
دو دور مذاکرات پیش رفت که روند مثبتی داشت. اما در دور سوم، آمریکاییها مقداری بازی درآوردند و در مواضعی که عرض کردم تغییراتی ایجاد شد. با این حال، فکر میکنم که پیشرفت خوبی حاصل شده باشد.
واقعیت این است که تغییر مواضع آمریکا، نشاندهنده اختلافات جدی میان همکاران ترامپ است. شاهد تغییر و تحولاتی در آنجا هستیم، از جمله برکناری مشاور امنیت ملی ترامپ که فردی بسیار تندرو بود و گفته میشود از نزدیکان نتانیاهو و اسرائیل بوده است.
با توجه به اینکه موضع اسرائیل نسبت به ایران کاملاً مشخص است و بهطور جدی به دنبال جنگ و حمله نظامی به ایران است، چنین تحولاتی تا حدی مثبت ارزیابی میشود. اما باید دید در نهایت چه خواهد شد.
در کل، در مذاکرات این قاعده مطرح است که دیپلماسی معادلهای سینوسی، زیگزاگی یا همراه با فراز و فرود است؛ بنابراین نباید از این توقف موقت نگران بود. من فکر میکنم که مذاکرات مجدداً ادامه پیدا خواهد کرد
با این تفاصیل دولت قبلی بهطور علنی مخالف مذاکرات بود، اما در عمل همان مسیر را ادامه داد، ارزیابی شما از تیم فعلی مذاکرهکننده چیست؟ بهویژه اینکه دکتر پزشکیان در جریان انتخابات بر اهمیت ازسرگیری مذاکرات تأکید داشت و به این وعده وفادار ماند.
همین تأثیری که مذاکرات در کوتاه مدت گذاشته، نشان میدهد دارای آثار مثبتی بوده است. همین که شما میبینید نرخ ارز تغییر کرده و کاهش مییابد، موضوع بورس و همچنین امیدواری که در جامعه ایجاد شده، یک اقدام بسیار مثبت است و باید ادامه پیدا کند.
در مجموع، ارزیابی من تا کنون ارزیابی مثبتی است، اما نمیتوان به صورت صددرصد پیشبینی کرد. موضع ایران کاملاً مشخص و تغییرناپذیر است. بر خلاف موضع ترامپ و آمریکاییها که به دلیل اختلافات شدیدی که میان همکاران ترامپ وجود دارد، دچار نوسان و زیگزاگی شده است. ولی در مجموع فکر میکنم این مسیر ادامه خواهد یافت و نتایج مثبتی هم خواهد داشت.
با توجه به فشارهای داخلی در ایران و حملات برخی جریانهای تندرو به روند مذاکرات، شرایط داخلی را چگونه ارزیابی میکنید؟ آیا معتقدید که اختلافات در آمریکا از ایران بیشتر است؟
من فکر میکنم اختلافات در دولت آمریکا از ایران بیشتر است. در مورد برخی تندروهای داخلی هم باید گفت که مشخص نیست دقیقاً چه میخواهند؛ چرا که بهنظر میرسد دچار نوعی جهل مقدس هستند. این افراد اصلاً نمیدانند مذاکره، توافق و دیپلماسی یعنی چه؛ نمیدانند وضعیت اقتصادی خراب مردم و بیکاری چه معنایی دارد. صرفاً حرفی میزنند و خیال میکنند در مسیر منافع اسلام و انقلاب حرکت میکنند، در حالیکه گرفتار همین جهل مقدساند.
امیدوارم که به مرور زمان واقعیات را درک کنند. همینکه دیدند در عرض یکی دو هفته نرخ ارز چقدر کاهش پیدا کرد و مردم خوشحال شدند، شاید باعث شود که آنها هم کمکم به شرایط واقعی کشور پی ببرند.
با توجه به تفاوت فضای سیاسی در زمان برجام و تیم اجرایی، با امروز آیا مذاکراتی که دولت پزشکیان دنبال میکند تفاوتی ماهوی با مذاکرات دوره برجام روحانی دارد؟
اتفاقاً آن مذاکرات برجام را دکتر ظریف مدیریت میکرد که همکاران اصلیاش امروز مذاکرات را برعهده دارند؛ یعنی دکتر عراقچی و آقای تخت روانچی که هر دو از جمله افرادیاند که در تمامی مذاکرات مربوط به برجام حضور داشتند. بنابراین تجربهی کافی را دارند و من فکر میکنم که در جهت منافع جمهوری اسلامی حرکت میکنند.
نکتهی مهم این است که مشکل اصلی در حال حاضر آمریکا است. مشکل اصلی ایران نیست، بلکه ترامپ است که میخواهد در رقابتهای داخلی خودشان مطرح کند که من در مذاکرات چیزی بیشتر از بایدن و برجام گرفتم؛ چون خودش بوده که آن پیمان و موافقتنامه را بر هم زده و گفت آن موافقتنامه به نفع آمریکا نبوده و به نفع ایران بوده است.
ترامپ اکنون به دنبال این است که آن حرف را جا بیندازد و بگوید که من امتیازات بیشتری میگیرم. در واقع این همان تضادی است که در خود ترامپ وجود دارد؛ یعنی از یک طرف میگوید هدف اصلیاش این است که ایران به سلاح هستهای دست پیدا نکند و از طرف دیگر میخواهد امتیازات بیشتری بگیرد. این دو خواسته در کنار هم ایجاد مشکل میکنند. بنابراین، مشکل در طرف ایران نبوده و در طرف آمریکاست
با توجه به پیچیدگی منافع منطقهای و بینالمللی، چقدر از این وقفه ایجادشده در مذاکرات ناشی از فشار یا بازیگری سایر کشورهاست؟ آیا این کشورها صرفاً تماشاچیاند یا بخشی از پازل توقفاند؟
آن که با قطعیت میتوان گفت نقش منفی و مخرب دارد، اسرائیل است. با تمام توان در تلاش است که مذاکرات به نتیجه نرسد و شکست بخورد. اما این بار نسبت به دورهی برجام یک تفاوت معنادار وجود دارد: در آن زمان عربستان سعودی و برخی دیگر از کشورهای عربی حاشیهی خلیج فارس مخالف توافق بودند و تمایلی به شکلگیری برجام نداشتند. ولی اکنون، ارزیابیها نشان میدهد که عربستان سعودی نگاه مثبتتری به مذاکرات دارد. همچنین کشورهایی مثل عمان و قطر بهصورت جدی در پیشبرد گفتوگوها نقشآفرینی میکنند.
تا چند روز پیش، اروپاییها هم مقداری موضع منفی داشتند. حتی وزیر خارجهی فرانسه اظهاراتی غیردیپلماتیک داشت که بعید بود از زبان یک مقام اروپایی آن هم در این سطح بیان شود. اما امروز شاهد بودیم که مسئول روابط خارجی اتحادیهی اروپا بالاخره موضع مثبتی اتخاذ کرد و تلویحاً از ادامهی مذاکرات حمایت کرده است.
آیا این چرخش موضع اروپا را میتوان بهعنوان سیگنالی برای احیای مجدد مذاکرات تفسیر کرد؟ یا صرفاً یک حرکت نمایشی برای عقب نماندن از رقابتهای ژئوپولیتیکی است؟
بله، بهنظر میرسد اروپاییها در نهایت فهمیدند اگر موضع مثبتی نگیرند، از صحنه خارج میشوند و ممکن است توافقی میان ایران و آمریکا بدون حضور آنها شکل بگیرد. دقیقاً برعکس آن چیزی که در دورهی قبلی اتفاق افتاد؛ جایی که ترامپ آمریکا را کنار گذاشت و توافق میان ایران و اروپا شکل گرفت. البته، اروپا به هیچیک از تعهدات خود پایبند نماند.
در حال حاضر، بهجز اسرائیل که نقش منفی و خطرناکی دارد و در تلاش است ترامپ را وارد یک درگیری نظامی با ایران کند، دیگر بازیگران منطقهای چنین موضعی ندارند.
با توجه به موضعگیریهای اخیر ترامپ، که در مقایسه با دوران خروجش از برجام متعادلتر به نظر میرسد، بهنظر شما اسرائیل تا چه میزان میتواند در تغییر روند یا تخریب مسیر مذاکرات نقشآفرین باشد؟
کاملاً روشن است که ترامپ امروز با ترامپ سالهای گذشته تفاوت دارد. کسی که آن زمان از برجام خارج شد، حالا میگوید من فقط میخواهم ایران به سلاح هستهای دست پیدا نکند و مایل است اظهارات مقامات جمهوری اسلامی درباره غنیسازی اورانیوم را بشنود. همین تغییر لحن و نگاه، نشان میدهد که تفاوتهایی در موضع او ایجاد شده است.
اما همانطور که گفتم، این تحولات با منافع اسرائیل در تضاد است. اسرائیل به هیچوجه از این روند رضایت ندارد و با تمام توان تلاش میکند که مسیر مذاکرات را تخریب کرده و مانع از دستیابی به توافق شود. این تلاشها همچنان ادامه دارد و نباید از اثرگذاری منفی آن غافل شد
در داخل کشور هم با وجود اینکه رهبری بارها از روند مذاکرات و تیم فعلی حمایت کردهاند، همچنان شاهدیم برخی جریانهای تندرو داخلی با حمله به مذاکرات، عملاً مواضع ایشان را نادیده میگیرند. این تناقض را چطور تحلیل میکنید؟ آیا این نوع رفتار را میتوان نوعی بهرهبرداری گزینشی از رهبری دانست؟
برخی افراد و جریان های تندرو در داخل تا جایی پیرو رهبری هستند که رهبری خواسته های آنها را تأمین کند و گرنه به معنای واقعی از رهبری تبعیت نمی کنند، چنانکه در گذشته هم نمونه هایی دیده ایم. من اطلاع دقیق و موثق دارم که امروز تیم مذاکرات که شخص پزشکیان هم در آن حضور دارد بدون نظر رهبری کاری انجام نمی دهند.
البته واضح است که تندروها هم اکنون ساکت هستند و متوجه شده اند که نظر رهبری در مورد این مذاکرات غیر مستقیم، مثبت است و نمی توانند نقشی ایفا کنند.
با توجه به تجربههای گذشته در مذاکرات و شرایط جدید بینالمللی آیا زمان آن نرسیده که از مسیرهای غیرمستقیم عبور کنیم و وارد گفتوگوی مستقیم با آمریکا شویم؟ از نگاه شما، مذاکره مستقیم چه تأثیری در تسریع روند توافق و کاهش تنشها میتواند داشته باشد؟
هر کشوری در این بازه های تاریخی پروتکل خاص خود را دارد. با توجه به سوابق ترامپ و خارج شدنش از توافق و مسائلی از این دست فعلا تصمیم بر مذاکرات غیر مستقیم است اما احتمال دارد که در آینده اگر آمریکا مواضع مثبت و عاقلانه نشان دهد؛ اجازه داده شود تا مذاکرات به صورت مستقیم هم انجام شود.
با توجه به فضای مثبت شکلگرفته در مسیر مذاکرات هستهای، خبرهایی از پیشرفت در پرونده FATF و لوایح CFT نیز به گوش میرسد. آیا این تحرکات را میتوان در راستای آمادهسازی برای گشایشهای اقتصادی و تعامل بیشتر با نظام مالی بینالمللی ارزیابی کرد؟
لایحه در مراحل پایانی بررسی قرار دارد و پس از چند جلسه بررسی در کمیسیونها و شورای مجمع، احتمالا چهارشنبه آینده آخرین بررسیها در جلسه شورا انجام خواهد شد. به نظر میرسد احتمال تصویب لایحه کم نیست.