
حسن روحانی همچنان ذوق زده/ رئیس جمهور سابق نسخه برجام را بهترین گزینه میداند
وزیر خارجه فرانسه گفت ما از حق وتو علیه آمریکا استفاده میکنیم. بعد از چند لحظه، جک استراو، میکروفنش را روشن کرد و گفت ما هم از حق وتو، علیه آمریکا استفاده میکنیم. ما هر دو کشور از حق وتو علیه آمریکا استفاده میکنیم.»
علاوه بر این پیشنهاد، روحانی دبیر وقت شورای امنیت ملی ایران، نامهای در مورد پیوستن ایران به پروتکل الحاقی را آماده کرده بود که پیش از جلسه شورای حکام ارائه شود، اما با وجود وعدههای اروپاییها، قطعنامه علیه ایران صادر شده و مهلتی 50 روزه داده میشود تا فعالیت هستهای ایران تعلیق شده و پروتکل اجرا شود. مذاکرات سعدآباد نیز به منظور تصمیمگیری در این مورد در مهر 82 کلید میخورد. ایران در توافقنامه سعدآباد متعهد شد تمام شروط شورای حکام را اجرا کند، غنیسازی را تعلیق کرده، پروتکل الحاقی را سریع اجرا کرده و یک اظهارنامه کامل هم در مورد تاریخچه فعالیت هستهای ارائه کرد.
اروپاییها هم متقابلاً سه وعده دادند ازجمله بسته شدن پرونده هستهای ایران در آژانس بینالمللی انرژی اتمی، کمک به توسعه صلحآمیز فناوری هستهای و کمک برای عاری شدن خاورمیانه از سلاحهای هستهای. مسیر اعتمادسازی با اروپا و آژانس با محوریت تعلیق برنامه هستهای ایران ادامه پیدا میکند، اما تقریباً هیچ آوردهای برای ایران به همراه ندارد تا آنجا که علی لاریجانی در مورد این مذاکرات میگفت: «در این مذاکرات دُر غلتان دادیم و آبنبات گرفتیم!» درواقع اروپاییها برخلاف وعدههایی که دادند در ازای تعلیق برنامه هستهای ایران، اقدامی انجام ندادند که در واقعیت برای ایران، دستاورد به همراه داشته باشد، آن هم در حالی که فعالیت هستهای ایران برای مدتی کاملاً در حالت تعلیق قرار گرفته بود.
همان ذوقزدگی تکراری
روحانی در بخش دیگری از صحبتهایش، اظهارنظر عجیبی را مطرح میکند و تأکید دارد تصمیمی که در مورد تعلیق برنامه هستهای ایران گرفته شد، در جلوگیری از حمله بوشپسر به ایران مؤثر بوده است. تهدیدی که آمریکاییها در مواجهه با برنامه غنیسازی هستهای ایران مطرح میکنند، بر همین اصل تکیه دارد. آنها حداقل در اظهارات رسانهای دوگانه جنگ و مذاکره را تکرار میکنند؛ به این معنی که یا توافق کنید یا تأسیسات هستهای بمباران میشود. توافق مطلوب را توافقی میدانند که نهایتاً منجر به تعطیلی غنیسازی مواد هستهای در ایران شود. درواقع آنها روی فشار افکار عمومی و سیاستمدارانی که هر توافقی را بهتر از بیتوافقی میدانند، حساب ویژه باز کردند و به همین منظور، این اظهارات را مطرح میکنند که طیف مشتاق مذاکره را به اعمال فشار و تحت تأثیر قرار دادن افکار عمومی سوق دهند.
اظهارنظری که روحانی مطرح میکند، بازی در همین زمین است. او با روایت تحولات در دوران بوش پسر به این گزاره تأکید دارد که باید به هر قیمتی شده بهانه را از کشورهای متخاصم گرفت و باید از جنگ فاصله بگیریم. معنای این اظهارنظر در موقعیت فعلی آن است که اگر طرف مقابل تعطیلی برنامه هستهای را طلب کرد، آن را انجام دهیم تا آنها بهانهای برای حمله نظامی به ایران نداشته باشند. در حالی که مواجههای که تیم امنیت ملی آمریکا با پرونده هستهای ایران دارد آنقدر ساده نیست، درواقع آنها روی واکنش طیف سیاسی داخل ایران، حساب ویژهای باز کردهاند، به همین منظور خواستههای حداکثری خود را در رسانهها مطرح میکنند تا ابزار فشاری در میز مذاکره داشته باشند و اصطلاحاً میخواهند به مرگ بگیرند که ایران به تب راضی شود، تکنیکی که ترامپ تقریباً در مورد همه کشورهایی که با آنها تعاملات یا چالشهایی داشته، اعمال کرده است و با ترساندن ایران به دنبال اجرایی کردن طرح لیبیسازی هستند.
آنچه حسن روحانی به آن اشاره و تأکید دارد، تکرار اشتباه سیاستمدارانی است که مشابه این اظهارنظرها را در مورد مذاکرات مطرح کردند، به این معنی که میتوان بهانه را از آمریکا گرفت، در حالی که حتی اگر برمبنای اصول مذاکرات و استانداردهای بینالمللی مذاکره کنیم، اصل اساسی آن است که از موضع ضعف و با هدف دادن امتیاز پای میز مذاکره نرویم، بیان این اظهارات، دست تیم مذاکرهکننده را خالی میکند و او را در موضع ضعف قرار میدهد.
علاوه بر این او همچنان به این گزاره تأکید دارد مذاکراتی که زیر نظر او انجام شده چه در سعدآباد، چه مذاکراتی مثل برجام، سایه جنگ را از سر کشور برداشته است. این تفکر غلط که باید برای جلوگیری از وقوع جنگ، امتیازاتی بدهیم و همین که جنگ نمیشود، خود یک امتیاز و دستاورد است، بازی در زمین مذاکره در ازای رفع تهدید است. بهنظر میرسد روحانی هنوز همان نسخهای که در مورد برجام دنبال کرد را بهترین گزینه میداند و به عنوان سردسته ذوقزدگان و خوشبینان مذاکره، معتقد است ما باید بهانه را از اروپاییها و آمریکاییها بگیریم، در حالی که فضا را برای زیادهخواهی طرف مذاکره فراهم میکند.