
تاریخ در امتداد یک خیابان؛ لالهزار، نماد تهران کهن و نو
به گزارش خرداد؛ لالهزار، پیش از آنکه خیابان شود، تنها باغی خوشمنظر در بیرون از حصارهای شاه طهماسبی بود. اما تاریخ، قرار نبود این نقطه سبز را فراموش کند. در عصر قاجار، لالهزار جایگاه ویژهای در دل پادشاهان داشت؛ هم محل عیش و نوش بود، هم نقطهای استراتژیک برای میزبانی. در سال ۱۱۵۴ خورشیدی، در روزگار فتحعلیشاه قاجار، این باغ به محل اقامت فرستاده ناپلئون بناپارت بدل شد. همین نقطه تاریخی، بعدها با گسترش شهر تهران، به یکی از کانونهای اصلی تحولات شهری بدل شد.
تاریخ در امتداد یک خیابان؛ لالهزار، نماد تهران کهن و نو
آنچه اما لالهزار را بهطور جدی وارد حافظه تاریخی تهران کرد، سفری بود که ناصرالدین شاه در سال ۱۲۵۲ خورشیدی به فرنگ رفت و در بازگشت، سودای ساختن «شانزهلیزهای» ایرانی را در سر داشت. باغ لالهزار در آن زمان ۹۰ هزار تومان به فروش رفت و خیابانی از دل آن کشیده شد که قرار بود تهران را به قافله مدرنیته پیوند بزند. در همین خیابان بود که نخستینها یکی پس از دیگری از راه رسیدند؛ نخستین سیم تلگراف، نخستین چراغ گاز، نخستین سالن سینما، نخستین گلفروشی، و حتی نخستین خط واگن اسبی. این خیابان، گویی صحنه نمایش ایرانِ نو بود؛ جایی که تحولات فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی در برابر چشم رهگذرانش، بیوقفه پردهبرداری میشد.
در غرب این باغ نیز، «محله دولت» سر برآورد؛ محلهای که از آن با عنوان یکی از مرغوبترین، زیباترین و باصفاترین مناطق تهران یاد میکردند. شکوفایی لالهزار، اما تنها به دوره ناصری محدود نماند. در دوران مشروطه، این خیابان به اوج رونق و اعتبار خود رسید. لالهزار حالا نهفقط خیابانی برای عبور و مرور که محور فرهنگی شهر شده بود. سالنی برای نمایش تئاتر، پردهای برای سینما، سکویی برای هنر، و تریبونی برای گفتمان نوگرایی.
در آستانه فروپاشی قاجار و ظهور پهلوی، لالهزار همچنان قلب تپنده تجددخواهی در تهران بود. فروشگاهها و رستورانهای مدرن، نمایشخانهها و سینماهایی که نفس تهران را با ریتم زندگی شهری هماهنگ میکردند، این خیابان را بدل به شانزهلیزهای ایرانی کرده بودند. لالهزار محل تلاقی سنت و مدرنیته شد؛ جایی که هم میشد عبای قجری را دید و هم کلاه فرنگی را.
تاریخ در امتداد یک خیابان؛ لالهزار، نماد تهران کهن و نو
اما این شور و رونق، دوام نیاورد. امروز، تنها خانه امینالسلطان یا همان باغ اتحادیه است که از لالهزار آن روزها باقی مانده؛ بنایی که بهجای آنکه زیر لودرهای بیتدبیری دفن شود، خوشبختانه به مرمت و بازسازی سپرده شده است. لالهزار امروز، در جنوبیترین بخش خود، از خیابان جمهوری تا میدان توپخانه امتداد دارد؛ نقطهای که هنوز هم زمزمههای گذشته را در گوش تهران زمزمه میکند.
لالهزار، اگرچه دیگر رونق دیروز را ندارد، اما در حافظه تاریخی شهر، همچنان یکی از مهمترین سطرهای تهران است؛ سطری که اگر آن را بخوانی، ردپای همه آنچه تهران بوده و شاید میتوانست باشد را در آن خواهی یافت.