
لزوم عبور از خوشخیالی پیش از آمدن ترامپ
آرزو بخشنده: جنگ روسیه و اوکراین در سومین سال خود ادامه دارد و درگیریهای اسرائیل و حماس به رغم تلاش طرفها برای کنترل سطح تنش هر لحظه ممکن است به یک جنگ منطقهای گسترده تبدیل شود. اما همه این مسائل در کنار انتخابات پر حرف و حدیث آینده در ایالات متحده فقط چاشنی یک تحلیل کلی محسوب میشوند که با انتخاب دوباره بایدن یا قدرت گرفتن ترامپ حتما با تغییرات زیادی رو به رو خواهند شد.
آهنگ دو طبل متفاوت از واشنگتن
تلاش بایدن برای کنترل درگیریها در سطح برخورد دو سویه حماس و اسرائیل و پرهیز از درگیری با ایران اگر یک استراتژی بلندمدت در سبد سیاستهای بایدن نباشد انتخاب دوباره او میتواند نشان دهد که دموکراتها در قبال مسائل نظامی و هستهای ایران چه واکنشهای جدیدتری خواهند داشت. در سوی دیگر که ترامپ و جمهوری خواهان قرار دارند از حالا بر طبل قاطعیت و جسارت در قبال ایران میکوبند و مدعی هستند بایدن با اتخاذ تصمیمهای نرم سیاسی نتوانسته ایران را مهار کند. این ادعا در حالی مطرح میشود که ترامپ فشارهای تحرمی بسیار سنگین و حتی ترور سردار «قاسم سلیمانی» را در کارنامه دارد و معتقد است با رفتارهای پیشگیرانه توانست در مقطعی ایران را ضعیف نگه دارد. او با این ادعا که بایدن با دست و دلبازی در فروش نفت، ایران را ثروتمند کرده و همه اتفاقات اخیر منطقه به دلیل ضعف بایدن در سیاست خارجی بوده، سعی میکند بعد از کشته شدن نظامیان آمریکایی در اردن این پیام را به افکارعمومی دنیا بدهد؛ روزهای سختی برای ایران، اروپا و چین قابل پیشبینی است.
ایران پس از انتخابات 11 اسفند
از طرفی ایران پس از انتخابات یازدهم اسفندماه گذشته و تصویر ضد برجامی و انقلابیتر از گذشته را به نمایش میگذارد. تصویری که با آمدن ترامپ شاید تبدیل به یک تقابل و برخورد بزرگ شود. اما بعد از اتخابات مجلس نمایندگان و خبرگان در یازدهم اسفندماه که موضوع مشارکت پایین مردم را برجسته کرد، دولتیها احتمالا روند دلخواهی را برای خود متصور هستند. تکرار این جمله که یک مجلس قوی در کنار دولت قوی میتواند مشکلات کشور را حل کند از دو ماه قبل از رقابتهای انتخاباتی عنوان شد و چهرههایی که این سخنان را به زبان آوردند اغلب کسانی بودهاند که نه برجام را میپسندند و نه مذاکرات و پیوستن به اف.ای.تی.اف را. شاید این موضوع تایید همان گفتههای دولت باشد که بر تشکیل مجلسی قوی تاکید کرده بود. مجلسی که از مدافع سرسخت سیاست و اقتصاد بسته در مواجهه با فشارهای بیرونی است، حتی در مواجهه با جمهوریخواهان امریکایی.
تحلیلهای کارشناسی و نگرش دولت
سرنخ ماجرای چالش ترامپ و اقتصاد ایران را باید در گفتههای «بابک نگاهداری» جست وجو کرد. او قبل از انتخابات مجلس در تحلیل خود گفته بود: «اگر ترامپ رئیس جمهور شود به بازارهای دارایی ایران شوک وارد میشود. باید آماده باشیم که فشار تحریمی ما افزایش پیدا کند و شوک به بازار داراییها وارد شود. با حضور ترامپ در کاخ سفید، آمریکا بر مهار چین تمرکز خواهد کرد و در نتیجه خرید نفت ایران توسط این کشور کاهش مییابد.از سوی دیگر امکان همکاری و مشارکت ایران و روسیه در موضوعات اقتصادی با مشکل مواجه میشود.» این تحلیل از سوی بازوی پژوهشی مجلس انقلابی آنقدر در فضای مجازی و رسانهها دست به دست شد که او مجبور شد کمی عقبنشینی کند و رسانهها را به خاطر انتخاب گزینشی صحبتهایش مورد سرزنش قرار دهد. اما نه فقط گفتههای او، که دریافت بازار ایران از تحولات جهانی و انتخابات مجلس دوازدهم که با آمدن تندروها نقطه تلاقی با رئیسجمهور آینده آمریکا را وسیعتر خواهد کرد موجب جهشهای ارزی و قیمتی در کشور شد.
سرعت تحولات ارزی در ایران
تحولات ارزی در ایران به قدری سرعت دارد که مسئولان دولتی در تبلیغ خود فرصتی کمی برای بهره بردن از جان کلام دارند. 30 بهمن ماه «بهادری جهرمی» در نمایشگاه مطبوعات خطاب به جوانان گفته بود: «پیش بینی ما این است که ثبات نرخ ارز داشته باشیم. یادتان است میگفتند اسفند ۱۴۰۰ نرخ دلار به ۶۰ هزار و ۷۰ هزار تومان میرسد؟ دیدید نشد. یادتان است میگفتند اسفند ۱۴۰۱ نرخ دلار ۶۰ هزار تومان؟ دشمن دوست دارد و تلاش میکند دلار بالا برود، ولی زورش به مردم نمیرسد. امروز هم برق ما در منازل قطع نمیشود هم در صنایعی که پرمصرف هستند طی دو سال گذشته نرخهای رشد زیادی حاصل شده است.»
این گفتهها اما بلافاصله بعد از طی شدن مراحل آمدن ترامپ و همزمان آمدن تندروها به مجلسی انقلابیتر در ایران با پمپاژ اخبار تایید صلاحیت تاجر نیویورکی برای شرکت در انتخابات، خنثی شد. گرچه وزیر اقتصاد دولت سیزدهم میگوید دلار بازار آزاد را به رسمیت نمیشناسد اما نرخ هر دلار در ایران به بالای 60 هزار تومان رسید و طلای 18 عیار 3 میلیون و 200 هزار تومان را هم لمس کرد.
تحریمها دیگر کارآیی ندارند؟
جمعه(پریروز) خبرگزاری دولت به رسم معمول نوشت: آمدن ترامپ هیچ تاثیری در اقتصاد ایران و سیاستهای اقتصادی ایران نخواهد داشت. خبرگزاری دولت نوشت: «در موضوع تحریم دو طرف وجود دارد؛ یکی سمت تحریم کننده و دیگری سمت تحریم شده؛ در سمت آمریکا به عنوان تحریم کننده ابزار جدید قابل تصوری وجود ندارد. از سال ۹۸، اوج کارزار فشار حداکثری تا اکنون تحریمها به صورت حداکثری علیه ایران اعمال شده است و بایدن نیز به طور کامل سیاست ترامپ را دنبال کرده است. ترامپ با خروج از برجام و اعمال سیاست فشار حداکثری علیه ایران فشار زیادی بر اقتصاد ایران وارد کرد و در سال ۹۸ نیز به دستور او شهید حاج قاسم سلیمانی در عراق ترور شد.
اما برای پاسخ دقیق به این سوال که «ترامپ چه اثری روی زندگی مردم ایران دارد؟» نیازمند بررسی وضعیت فعلی و مقایسه با سالهای ۹۷ و ۹۸ هستیم تا بتوانیم اثر حضور احتمالی ترامپ در کاخ سفید را ارزیابی کنیم.»
این خبرگزاری بدون اشاره به افزایش قیمت ارز در هفتههای اخیر و احتمال گرانی و تورم ناشی از این افزایش قیمت در ماههای آینده نوشته است: «اکنون وضعیت به طور جدی متفاوت از قبل بوده و تمامی روابط اقتصادی خارجی در شرایط تحریم مانند فروش نفت توسعه یافته است؛ در نتیجه در برابر اعمال تحریم تاب آوری بسیار بالایی دارد.»
بنیاد خوشبینیها
البته خوشبینی خبرگزاری دولت در قبال چین و روسیه نیز قابل توجه است. دولتیها بدون توجه به منفعتطلبیهای چین و روسیه در سالهای گذشته و گره زدن برجام به جنگ اوکراین از سوی روسیه و امضای بیانیههای ضد ایرانی اعراب به دفعات، بر این عقیدهاند که عرصه بینالملل دگرگون شده و درصورت افزایش تحریمها به اتکای چین و روسیه میتوانیم از زیر فشارها خارج شویم. این خبرگزاری در این باره توضیحداده است: «متغیر دیگر وضعیت بینالمللی است که کاملاً نسبت به دوره قبل متفاوت است. ترامپ بدون همکاری و همراهی بازیگران خارج از متحدین آمریکا نمیتواند علیه ایران فشاری ایجاد کند، اما این بازیگران همچون چین و روسیه به دلیل تنشهای افزایش یافته در سالهای اخیر با آمریکا برای اعمال فشار بر ایران همراهی نخواهند کرد. در مجموع حضور ترامپ تغییری در وضعیت تحریمها و اعمال آنها علیه ایران نخواهد داشت حتی این احتمال وجود دارد که افزایش اختلافات میان آمریکا و متحدانش نظام تحریمی را بیشتر تضعیف کند.»
راند دوم فشار حداکثری
با این وجود تحلیگران حوزههای سیاسی و بینالملل مانند دولت خوشبین نیستند. «رضا نصری» تحلیلگر بینالملل در کانال تلگرامی خود نوشته: « اگر از الان این تحلیل در ایران غالب شود که ترامپ هیچ ابزار جدیدی برای اِعمال فشار به ایران ندارد و آمدنش تاثیری بر اقتصاد کشور نخواهد داشت، حاکمیت قادر به برنامهریزی برای مواجهه با او و ایجاد آمادگی برای «راند دوم فشار حداکثری» نخواهد شد!»
او معتقد است: «برخلاف تصور برخی تحلیلگران، ترامپ میتواند فشار اقتصادی به ایران را به صورت قابل ملاحظهای تشدید کند و تمام مجراهای محدود فعلی برای تنفس اقتصادی را مسدود کند.ترامپ میتواند ایران را وجه المصالحه مذاکرات خود با چین قرار دهد و از این طریق فروش نفت ایران به چین را به حداقل یا صفر برساند؛ میتواند در راستای دائمیسازی تحریمهای ایران و توقف فروش نفتِ ایران به چین از طریق قوانین فراسرزمینی کنگره اقدام کند. میتواند - با توجه به رویکردی که نسبت به پوتین و روسیه دارد - میان ایران و روسیه شکاف بیندازد و در ازای چشمپوشی از مسئله اوکراین منافع ایران را قربانی کند.»
نصری مینویسد: « ترامپ میتواند با اِعمال فشار به کشورهای اروپایی عضو برجام آنها را به بازگرداندن قطعنامههای تحریمی شورای امنیت وادار سازد و شرایط پیش از برجام را بازسازی کند، با این تفاوت که این بار رفع تحریمها را به مذاکره بر سر برنامه موشکی و نظامی و هستهای و غیره مشروط سازد؛ همچنین میتواند ۶ میلیارد دلاری پولی را که معلوم نیست چرا تا کنون خرج نکردهایم را مجدداً مسدود کند و هرآنچه توافق نانوشته میان دولت بایدن و ایران صورت گرفته را به صورت یکجانبه فسخ کند.»
نصری معتقد است پافشاری بر این تصور گمراهکننده که «تحریمها خنثی شده است» و ایران نیازمند هیچگونه آمادهسازی برای مواجهه با دولت تهاجمی ترامپ نیست، رویکرد اشتباهی است که میتواند تبعات سنگینی برای کشور در پی داشته باشد.
تدبیرهای لازم از هماکنون
در حالیکه دولت و مجلس دوازدهم خود را قوی و کافی برای هرگونه اقدام میدانند اما نصری بر این عقیده است :«حداقل تدبیری که باید از هماکنون صورت بگیرد، سامان دادن به وضعیت سیاست داخل کشور است تا هم مقدمات تشکیل یک دولت وحدت ملی فراهم شود و هم از اتخاذ سیاستهایی که موجب تشدید التهاب اجتماعی، تشدید تنشهای داخلی و گسترش شکاف میان دولت و ملت میشود ممانعت شود.اگر این حقیقت که تحولات سیاسی در آمریکا تاثیر مستقیمی بر وضعیت کشور دارد را از هماکنون انکار کنیم، قادر به سیاستگذاری و برنامهریزی برای مواجهه با چالشهای جدی پیش رو نخواهیم بود. حداقل پیشنیازِ برنامهریزی هم اول پذیرش این حقیقت است و دوم گام برداشتن در جهت تحکیم وحدت در پایین و ائتلاف در بالاست!»
برنامهای برای مقابله با سیاستهای ترامپ داریم؟
«قاسم محبعلی» کارشناس مسائل بینالملل و دیپلمات سابق نیز در این باره به فرارو گفته بود : «مسائل ایران در قبال ایالات متحده نیز صرفا داخلی نیست و ماجرای جنگها در خاورمیانه، قضایای مرتبط با گروههای شبه نظامی از جمله حوثیها در یمن، حزب الله لبنان و حشد الشعبی، از دیگر موضوعاتی است که در مناسبات ایران و آمریکا پس از ریاست جمهوری احتمالی ترامپ تاثیرگذار است؛ مسائلی که طی ماههای اخیر نیز بسیار مهم بوده و حتی تبعاتی مثل درگیریهای نیابتی در منطقه را بر جای گذاشته است. موضوع FATF، موضوع انرژی هستهای و رابطه ایران و روسیه نیز، هر یک در جای خود بسیار مناقشه برانگیز محسوب میشوند. اگر به دنبال راهکاری باشیم که بتوانیم تا پیش از ریاست جمهوری ترامپ، آمادگی مقابله با تهدیدهای احتمالی وی را داشته باشیم، در درجه اول باید رابطهای متوازن با کشورهای قدرتمند منطقه و اروپا ایجاد کنیم. اما متاسفانه در حال حاضر چندان چشمانداز روشنی در این زمینه وجود ندارد. درواقع سیاست خارجی ما از قابلیت کافی برخوردار نیست. ضمن این که تا این لحظه، مقامات ایران برنامه خاصی برای مقابله با سیاستهای احتمالی ترامپ ارائه نکردهاند.»